حضرت داؤد 

وفات پادشاه طالوت

از طرف دیگر در یزرعیل فیلیستینیان با بنی اسرائیل جنگ میکردند. تعداد زیادی بنی اسرائیل در کوه جِلبوع کُشته شدند و متباقی شان فرار کردند. فیلیستینیان دنبال طالوت و پسرانش افتادند، که در اخیر سه پسر وی یوناتان، ابیناداب و ملکیشوع را کُشتند. در چهار طرف طالوت جنگ بسیار شدید شد. در این جریان تیرزنان فیلیستینی طالوت را با تیر زدند و خیلی سخت زخمی اش کردند. طالوت به انتقال دهندۀ سلاح خود گفت: شمشیرت را بکَش و با آن در سینه ام بزن. گر نه، این فیلیستینیان نجس خواهند آمد و با بی عزتی مرا با شمشیر خواهند کُشت.

اما انتقال دهندۀ سلاح از این کار بسیار ترسید و انکار کرد. پس پادشاه طالوت شمشیر خود را گرفت و خود را بر آن انداخت. انتقال دهندۀ سلاح که طالوت را مرده دید، پس وی هم بالای شمشیر خود، خود را انداخت و در پهلوی طالوت مُرد. خلاصه اینکه در آن روز پادشاه طالوت، سه پسرش و انتقال دهندۀ سلاحش همه مُردند.

بنی اسرائیلی که آن طرف درۀ یزرعیل و آن طرف دریای اُردن ساکن بودند، وقتیکه باخبر شدند که لشکر بنی اسرائیل فرار کرده است، پادشاه طالوت و پسرانش مرده اند، پس آنها قریه های شان را ترک کرده فرار کردند. سپس فیلیستینیان آمدند و قریه های خالی را غصب کردند.

روز بعدی که فیلیستینیان به میدان جنگ آمدند، تا از مرده گان مال غنیمت جمع کنند، جسد طالوت و سه پسرش را در کوه جِلبوع پیدا کردند. پس سر طالوت را از تنش جدا کردند و زره را از وی کشیدند. سپس قاصدان را فرستادند که در معبد خدایان خود و در تمام زمین فیلیستینی اعلان پیروزی کنند. زره طالوت را در معبد عشتاروت گذاشتند و مردۀ بی سر وی را بر روی دروازۀ شهر بیت شان آویزان کردند.

وقتیکه باشنده گان یابیش جلعاد باخبر شدند، که فیلیستینیان با جسد پادشاه طالوت چی کرده اند، پس تمام اشخاص دلیر طرف بیت شان حرکت کردند و تمام شب را در سفر گذراندند، تا بالاخره به آنجا رسیدند. جسد طالوت و سه پسر وی را از دروازۀ شهر پایین کردند. دوباره به یابیش بردند و آنجا سوختاندند. استخوانهای شان را در یابیش زیر یک درخت به خاک سپردند و هفت شبانه روز را در ماتم از خوراک پرهیز کردند.

 << قبلی  | بعدی >>

  فهرست