حضرت موسی ﵇
سفر بنی اسرائیل در بیابان
زمانیکه فرعون به بنی اسرائیل اجازۀ رفتن را داد، ﷲ ﷻ به بنی اسرائیل رهنمایی کرد، تا از راهی نروند که از زمین قوم فیلیستینی میگذشت. اگرچه آن راه نسبت به تمام راه ها به کنعان کوتاه بود، اما خداوند ﷻ میدانست، اگر در این راه با بنی اسرائیل جنگ صورت بگیرد، پس پشیمان خواهند شد و دوباره به مصر بر خواهند گشت. پس بنی اسرائیل را از آن راه دراز به طرف بحیرۀ سرخ برد که از بیابان میگذشت و بنی اسرائیل این گونه کمربسته از مصر بیرون شدند.
موسی ﵇ جسد مبارک یوسف ﵇ را با خود برد، به خاطریکه یوسف ﵇ به بنی اسرائیل قسم داده بود، که ﷲ ﷻ حتماً بالای شما نظر کمک میکند. پس آن وقت جسد مرا از اینجا با خود ببرید!
بنی اسرائیل از شهر سُکوت حرکت کردند و در جایی به نام ایثام پاییدند، که در کنارۀ بیابان بود. هنگام رفتن، ﷲ ﷻ برای آنها توسط دو نشانه رهنمایی میکرد. از طرف روز ابری به شکل پایه پیش روی شان میرفت و از طرف شب آتشی به شکل پایه پیش روی شان میرفت، تا برای شان روشنایی کند. با کمک این دو علامه بنی اسرائیل هم شب و هم روز سفر کرده میتوانستند. خداوند ﷻ این ابر و آتش را در تمام سفر یک لحظه هم از ایشان جدا نکرد.
ﷲ ﷻ به موسی ﵇ فرمود: به بنی اسرائیل بگو، که راه خود را تبدیل کنند و در قریۀ فَم الحیروت توقف کنند، که در بین شهر مِجدل و بحیرۀ سرخ واقع است. آنجا در روبروی قریۀ بعل صفون در کنار بحیره خیمه بزنند. زمانیکه این خبر به فرعون برسد، پس فکر خواهد کرد که بنی اسرائیل سرگردان میگردند، در بین صحرا و بحیرۀ سرخ گیر مانده اند. در آن وقت من یک بار دیگر در قلب فرعون سختی خواهم انداخت. وی به تعقیب تان بیرون خواهد شد، ولی فرعون و لشکر وی را شکست خواهم داد و نام و شان من خواهد درخشید. سپس مصریان خواهند فهمید که من ﷲ قادر هستم!
بنی اسرائیل نیز همانگونه کردند.