حضرت موسی ﵇
هجرت بنی اسرائیل از مصر
فرعون موسی و هارون ﵇ را نزد خود خواست و برای شان گفت: شما زود از مصر بیرون شوید و بنی اسرائیل را نیز همراه تان ببرید! شما میخواستید که بروید، پس بروید و عبادت ﷲ را کنید! حیوانات و مواشی تان را نیز با خود ببرید، ولی قبل از بیرون شدن برایم دعای رحمت کنید!
تمام مصریان به بنی اسرائیل اصرار کردند، که شما باید هرچه زودتر از مصر بیرون شوید! اگر نه، همۀ ما کشته خواهیم شد!
هنگام رفتن، بنی اسرائیل هنوز در خمیر خمیرمایه نینداخته بودند. پس همان خمیر را در تغاره های شان انداخته در چپنهای شان پیچاندند و پشت کردند. طبق هدایت موسی ﵇ از همسایه های مصری خود لباسهای قیمتی و زیورات طلا و نقره خواستند. ﷲ ﷻ مصریان را بالای بنی اسرائیل مهربان ساخت و آنها نیز چیزهای خواسته شده را برای شان دادند. به این ترتیب بنی اسرائیل مصریان را از دارایی شان محروم ساختند.
خلاصه اینکه به همان شب بنی اسرائیل از شهر رامسِس به طرف شهر سُکوت حرکت کردند. در این کاروان بغیر از زنان و اطفال تقریباً شش لک مرد بود، که پیاده در حرکت بودند. آنها حیوانات و مواشی را نیز با خود حرکت دادند و تعداد زیادی مردم دیگر هم با آنها یکجا شدند که بنی اسرائیل نبودند. در راه از آن خمیر فطیر نان پخته کردند، که هنگام بیرون شدن از مصر با عجله گرفته بودند. آنها چنان با عجله از مصر بیرون شده بودند، که اینقدر وقت نداشتند، تا برای خود مواد خوراکی آماده کنند.
در آن وقت بنی اسرائیل چهار صد و سی سال را در مصر سپری کرده بودند. به روز اخیر سال چهار صد و سی ام تمام قبایل بنی اسرائیل از مصر بیرون شدند. آن شب ﷲ ﷻ بنی اسرائیل را تحت مواظبت خود قرار داد و آنها را از مصر کشید. از این رو بنی اسرائیل هر سال نسل به نسل این نجات الهی را به یاد نگهمیدارند.