حضرت یوشع بن نون 

بنی اسرائیل با خداوند  عهد و پیمان قبلی را دوباره تجدید میکند

روزی یوشع ﵇ در شهر شکیم دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل را جمع کرد. تمام بزرگان، سرداران و رهبران قبایل را خواست و تمام آنها در حضور ﷲ ﷻ حاضر شدند. سپس یوشع ﵇ به مردم فرمود: پیام رب بنی اسرائیل ﷲ ﷻ را بشنوید که میفرماید: بسیار سابق پدران و نیاکان تان در آن طرف دریای فرات زنده گی میکردند و عبادت خدایان خود را میکردند. در این جمله تارخ پدر ابراهیم و ناحور نیز شامل بود، اما من ابراهیم را از آن زمین به این طرف دریای فرات به زمین کنعان آوردم تا در آن زنده گی کند. سپس به وی یک پسر بنام اسحاق دادم و نسلش را زیاد ساختم. به اسحاق پسران دوگانه به نامهای یعقوب و عیص دادم. بخاطر بودوباش خانوادۀ عیص زمین کوهستانی سعیر را دادم و جد بزرگ تان یعقوب و فرزندانش در مصر مهاجر شدند.

سپس موسی و هارون را برای تان فرستادم. بسیار آفات سخت را بالای مصر نازل کردم و شما را از مصر کشیدم. اما زمانیکه پدران و نیاکان تان به بحیرۀ سرخ رسیدند، لشکر مصری در گادیهای جنگی دنبال شان بیرون شد. در این وقت، پدران و نیاکان تان برایم فریاد کمک کردند. پس میان آنها و مصریان پردۀ تاریکی را به عنوان سپر قرار دادم. بالای مصریان آب بحیره را نیز رها کردم و آنها در آن غرق شدند. شما این حالت را با چشمان خود دیدید. سپس چهل سال در بیابان سرگردان میگشتید.

بالاخره شما را به زمین اَموریان آوردم، که در شرق دریای اُردن است. آنها با شما درگیر شدند، اما شما را بالای شان غالب ساختم و آنها را در مقابل چشمان تان هلاک کردم. سپس شما زمین آنها را در تسلط خود آوردید. بعد وقتیکه به این طرف دریای اُردن عبور کردید، به شهر اریحا آمدید. باشنده گان اریحا نیز همراه تان درگیر شدند. تمام اقوام اَموری، پَرزی، کنعانی، هیتی، جرجاسی، یبوسی و خِوی به خلاف شما ایستاد شدند، ولی بالای تمام آنها شما را غالب ساختم. اما این پیروزی از برکت شمشیر و یا کمان و تیر شما نبود، بلکه من قبل از شما میان آنها یک بلای بزرگ را فرستادم، که دو پادشاه اَموریان را از مقابل تان راند. من این زمین را که بالای آن هیچ زحمت نکشیده بودید و این شهرها را که هیچ آباد نکرده بودید، برای تان تسلیم کردم، تا در آن بودوباش کنید و انگور و زیتون آن باغها را بخورید، که خود تان نساخته بودید.

سپس یوشع ﵇ افزود: ای مردم! حال به شما مردم بکار است که از ﷲ ﷻ بترسید و با اخلاص و وفاداری عبادتش را بکنید. آن خدایان باطل را برای همیش ترک کنید، که پدران و نیاکان شما آن طرف دریای فرات و در مصر عبادت شان را میکردند، بلکه فقط و فقط عبادت ﷲ ﷻ را بکنید. اگر شما از عبادت ﷲ ﷻ منکر هستید، پس همین امروز فیصله کنید که عبادت کدام خدا را خواهید کرد. آیا عبادت آن خدایان باطل را خواهید کرد که پدران و نیاکان شما در آن طرف دریای فرات میکردند و یا از آن خدایان باطلی که اَموریان در این سرزمین میکنند؟ اما تا جایی که به من و به خانواده ام تعلق دارد، ما فقط عبادت ﷲ ﷻ را میکنیم!

قوم با یک صدا گفت: ما چگونه از ﷲ ﷻ رو بگردانیم و عبادت خدایان دیگر را بکنیم؟ رب ما ﷲ ﷻ بود که ما و پدران ما را از مصر کشید و ما را از غلامی آزاد ساخت. در مقابل چشمان ما بسیار معجزات بزرگ را نشان داد و در طول سفر که از مناطق دشمنان عبور میکردیم، ﷲ ﷻ بود که محافظت ما را میکرد. سپس از این زمین وعده شده تمام اقوام را از پیشروی ما دور کرد. از این خاطر عظم راسخ ما است که عبادت ﷲ ﷻ را بکنیم، زیرا ﷲ ﷻ رب ما است!

یوشع ﵇ به مردم فرمود: این برای شما آسان نخواهد بود، که تابعداری ﷲ ﷻ را بکنید! زیرا ﷲ ﷻ ذات پاک است و این را تحمل کرده نمیتواند که کسی همراهش شریک بگیرد. گناه بی وفایی شما را نخواهد بخشید. ﷲ ﷻ با شما خوبی و مهربانی کرده است، اما اگر شما از ﷲ ﷻ رو گشتاندید و عبادت خدایان باطل بیگانه را برتری دادید، پس ﷲ ﷻ شما را تباه و برباد خواهد کرد.

قوم با یک صدا گفت: باز هم ما عبادت ﷲ ﷻ را خواهیم کرد!

یوشع ﵇ برای شان فرمود: شما به خواست خود فیصلۀ عبادت ﷲ ﷻ را کرده اید. اگر به خلاف این فیصله عمل کردید، پس مسئولیت بدوش خود تان خواهد بود.

قوم گفت: ما قبول داریم!

یوشع ﵇ برای شان فرمود: پس شما از میان خود خدایان باطل بیگانه را دور کنید و قلبهای تان را به رب تان ﷲ ﷻ مایل سازید.

قوم گفت: درست است! ما فقط عبادت رب خود ﷲ ﷻ را خواهیم کرد و هر چیزی که ﷲ ﷻ فرموده است، آنرا عملی خواهیم کرد!

خلاصه اینکه آن روز یوشع ﵇ در شکیم از بنی اسرائیل این وعده را گرفت، که اینها اطاعت احکام و قوانین ﷲ ﷻ را خواهند کرد. این وعده را در کتاب شریعت الهی ثبت کرد. سپس یک سنگ کلان را گرفت و آنرا در زیر یک درخت بلوط جابجا کرد که نزدیک خیمة ﷲ بود. به مردم فرمود: این سنگ امروز شاهد است! این سنگ تمام آن فرمانهای ﷲ ﷻ را شنیده است، که به ما و شما فرموده است. پس اگر شما به وعدۀ خود وفا نکردید، این سنگ به خلاف تان شاهدی خواهد داد!

بعد از گفتن این حرفها، یوشع ﵇ مردم را رخصت کرد و تمام قبایل به مناطق خود رفتند.

چند مدت بعد خدمتگار خداوند متعال یوشع بن نون ﵇ به سن یکصد و ده سالگی وفات کرد و در قریۀ خود تِمنَه سارح به خاک سپرده شد، که به طرف شمال کوه جاعش در سرزمین کوهستانی قبیلۀ افرایم واقع بود. بعد از مرگ یوشع ﵇ بنی اسرائیل تابع فرمانهای ﷲ ﷻ بودند. آن بزرگانی که زنده مانده بودند، تمام آن کارهای ﷲ ﷻ را دیده بودند، که بخاطر بنی اسرائیل کرده بود. پس تا مرگ این بزرگان، بنی اسرائیل تابعدار ﷲ ﷻ ماندند.

جسد حضرت یوسف ﵇ را که بنی اسرائیل از مصر با خود آورده بودند، در شکیم به خاک سپردند. بسیار سابق یعقوب ﵇ از بنی حمور یک قطعه زمین را در بدل صد سکه خریده بود. این قطعۀ زمین در آنجا بود، که به اولادۀ یوسف ﵇ بخاطر بودوباش داده شده بود.

 << قبلی  | بعدی >>

  فهرست