حضرت موسی

رفتن بنی اسرائیل از بیابان سینا

به تاریخ بیستم ماه دوم همین سال، از خیمة ﷲ ابر بالا شد. در همان روز بنی اسرائیل از صحرای سینا حرکت کردند. میرفتند تا بالاخره ابر در دشت فاران ایستاد شد و آنها در آنجا پاییدند. قبل از رفتن، موسی ﵇ به خسر برۀ خود حوباب بن یترون که از مَدیَن بود، گفت: ما به آن زمین در حرکت هستیم، که ﷲ ﷻ وعدۀ دادن آنرا با ما کرده است. پس تو هم با ما برو. ما همراهت خوبی خواهیم کرد. ﷲ ﷻ با بنی اسرائیل وعدۀ چیزهای خوب کرده است.

او برایش جواب داد: نخیر، نمیروم. من دوباره به وطن و نزد مردم خود برمیگردم.

موسی ﵇ فرمود: خواهش میکنم، ما را رها مکن و نرو، زیرا در بارۀ صحرا میفهمی که ما باید در کجا خیمه بزنیم. تو چشمهای ما خواهی بود. اگر با ما بروی، پس خوبی یی که ﷲ ﷻ با ما میکند، ما همانگونه خوبی را با تو خواهیم کرد.

مردم از کوه سینا حرکت کردند و سه روز سفر کردند. صندوق عهد را در پیش روی قافله حرکت داده بودند و هر جای که امر گذاشتن صندوق برای شان میشد، آنرا در همانجا میگذاشتند. در جریان سفر ابر فرستاده شده از جانب ﷲ ﷻ بالای سر آنها میرفت.

 << قبلی  | بعدی >>

  فهرست