حضرت ابراهیم ﵇
ابراهیم ﵇ شفاعت مردم سدوم را میکند
بعد از آن، سه مهمان بلند شدند، تا به شهر سدوم حرکت کنند. ابراهیم ﵇ آنها را بدرقه کرد و کمی فاصله همراه شان رفت. در این وقت ﷲ ﷻ فرمود: من مقصد خود را از ابراهیم پنهان نخواهم کرد، چون از نسل وی یک قوم بزرگ و قدرتمند خواهم ساخت و تمام اقوام دنیا به واسطۀ او برکت پیدا خواهند کرد. من ابراهیم را رهنما مقرر کرده ام، تا وی اولاد و نسل خود را به راه درست هدایت کند و ایشان با راستکاری و انصاف فرمانبرداری مرا بکنند. سپس برای ابراهیم وعدۀ خود را تکمیل خواهم کرد.
بعد از آن، ﷲ ﷻ به ابراهیم ﵇ فرمود: ای ابراهیم! گناهان مردم شهرهای سدوم و عموره بسیار زیاد شده است و فریاد برخلاف شان به حضور من رسیده است. من فیصله کرده ام، تا از نزدیک با آنها حساب و کتاب کنم.
سپس آن دو نفر به طرف سدوم حرکت کردند، ولی ابراهیم ﵇ در حضور ﷲ تعالی ماند. ابراهیم ﵇ به ﷲ تعالی عرض کرد: یا ﷲ، آیا تو راستکاران را با گنهگاران یکجا از بین خواهی برد؟ اگر در آن شهر پنجاه نفر راستکار موجود باشند، آیا تباهش میکنی و یا بخاطر آن پنجاه نفر از نازل کردن عذاب میگذری؟ اگر چنین کردی، پس خرابکار و راستکار را به یک چشم دیده خواهی بود. آیا امکان دارد، که قاضی تمام دنیا از انصاف کار نگیرد؟
ﷲ تعالی فرمود: نخیر! اگر در آنجا پنجاه راستکار موجود باشند، تباهش نمیکنم. به خاطر آنها عذاب نازل نمیکنم.
سپس ابراهیم ﵇ گفت: یا رب من! جرأت بندۀ خاکسار و عاجزت را ببخش، اما من گفتنی دیگر هم دارم. اگر در آنجا فقط چهل و پنج راستکار موجود باشند، پس چی میکنی؟ آیا به خاطر کم بودن پنج نفر تمام شهر را تباه میکنی؟
ﷲ ﷻ فرمود: نخیر! از خاطر چهل و پنج راستکار نیز تباهش نمیکنم.
سپس ابراهیم ﵇ گفت: اگر تنها چهل راستکار موجود باشند، چطور؟
ﷲ ﷻ فرمود: نخیر! از خاطر چهل نفر راستکار نیز تباهش نمیکنم.
سپس ابراهیم ﵇ گفت: یا رب من! گستاخی سخنان زیاد مرا ببخش! اگر فقط سی تن راستکار باشند، تباهش میکنی؟
ﷲ ﷻ فرمود: نخیر! به خاطر سی نفر راستکار نیز تباهش نمیکنم.
سپس ابراهیم ﵇ عرض کرد: یا رب! گستاخی سخنان زیاد مرا ببخش! اگر تنها بیست نفر راستکار باشند، تباهش میکنی؟
ﷲ تعالی فرمود: نخیر! از خاطر بیست نفر راستکار نیز تباهش نمیکنم.
یک بار دیگر ابراهیم ﵇ گفت: یا رب من، از حرفهای من قهر نشوی. اگر تنها ده تن راستکار موجود باشند، تباهش میکنی؟
ﷲ ﷻ فرمود: اگر تنها ده تن راستکار نیز موجود باشند، تباهش نمیکنم.
بعد از گفتن این سخن، دیدار الهی به پایان رسید و ابراهیم ﵇ دوباره به خیمۀ خود برگشت.